شعر و متن درباره رنگ سیاه (جملات دلنشین جالب درباره رنگ مشکی)

در این قسمت از سایت گلستان فان قصد داریم برای شما دوستان شعر و متن درباره سیاه یا مشکی را برای شما دوستان قرار دهیم. این متون به نحوی به رنگ سیاه ارتباط دارند و قطعا مورد پسند شما خواهند بود. ما همچنین اطلاعاتی روانشناسانه از رنگ سیاه قرار خواهیم داد. با ما باشید.

روانشناسی رنگ سیاه

در روان شناسی رنگ ها، نمادی از رمز و راز، قدرت، پیچیدگی و ظرافت است؛ این رنگ می تواند بر انگیزاننده احساساتی مانند غم، اندوه و خشم باشد. درست است که این رنگ در صورت نبود نور به وجود می آید و نشانی از تاریکی دارد، اما این طور نیست که هیچ تاثیر مثبتی نداشته باشد. برخی از رایج ترین ویژگی های مثبت رنگ سیاه عبارت اند از:‌

    قدرت    ظرافت    رسمی بودن    هوش زیاد    اعتبار    پیچیدگی

مشکی نماد قدرت، درایت، هوش، جدیت و قاطعیت، ثروت، ناشناخته بودن، مرموز بودن، مرگ و عزاداری است. رنگ سیاه یا همان مشکی را قرار دهیم. ما همچنین اطلاعاتی روانشناسانه از این رنگ را برای شما دوستان قرار خواهیم داد. پس تا انتها همراه ما باشید.

متن‌های زیبا درباره رنگ سیاه

مات می شویم

در قابی عبوس

با روبانی سیاه،

فردا

به غبار سپرده می شویم….

مداد رنگی هایم،

رنگ به رنگ

می کشم بر کاغذ…

مداد سیاه می خندد!

آه،،،

دنیا به اندازه کافی سیاه ست،

— از تو بیزارم…

رها فلاحی…

رنگ واقعی دنیارو فقط نابیناها میفهمن!

تاریک و سیاه……

انقد به فکر رنگی کردن دنیاش بودم

که دنیای خودم سیاه شده!!

سیاهِ دلنشین!

ای شب!

از لباس ِپولک دوزی ات

ستاره می چینم

و می چسبانم

به آجُرِ روزهایِ شب گونه ام ….

آه، ای پر طاووس!رنگینه ی شگرف!

از من فاصله بگیر

که آهم سیاه می کند، سیاه!…

چمدان

بسته

دراین

آبادی

سکوت شب

همراه جعبه سیاه…

تراشیدم

تا رنگ دهم

به صفحه ی سیاه زندگی

مداد رنگی…

روزگارم را هم

مثل موهایت

سیاه کرده اى…

اما چرا

روزگارم

مثل تو زیبا نشد؟…

دنیای تو رنگارنگ است و

دنیای من سیاه

ولی یک رنگیه من به

همۀ دنیای تو می ارزد…

همه ی رنگ ها خوب هستن

اما مشکی با شکوه ست

رنگ مشکی زودتر از شراب مست می کند

اگر چشمان تو باشد

Love is black and white

Because no colours

can beat the darkness of black

and the lightness of white

عشق سیاه و سفید است

چون هیچ رنگی نمی تواند بر تاریکی سیاه

و روشنی سفید چیره شود

با رفتنت به تمام شهر می فهمانم

مشکی رنگ عشق نیست

داغ عشق است

شب

چادر مشکی است

که صبح بر سر کرده است

تا بگذرد

از راه شیری

بی مزاحمت سیاره ای

شکوه رنگ مشکی را زمانی خوب فهمیدم

که اقیانوس شبگون دو چشمان تو را دیدم

تو همان تک رز مشکی وسط باغ بهشتی

که خودت نام خودت را به دلم عشق نوشتی

و من آن شیخ خراباتی این شهر عجیبم

که تو را دیدم و دیوانه شدم

گفتی که پس از سیاه رنگی نبود

پس موی سیاه من چرا گشت سفید

به شب سلام که بی تو رفیق راه من است

سیاه چادرش امشب، پناهگاه من است

مگر کز روزگار آموخت نیرنگ

که از موی سیاه ما برد رنگ

کلمات لباس مشکی پوشیده اند

گویند مشکی رنگ عشق است

گویم از مشکی بالاتر رنگی نیست

روزگار مشکی ما را کدام دست

با قلم مو مشکی کرده است

گفتند : سیاه رنگ نیست

گفتم : بله درسته سیاه یه احساسه

زنانی که مشکی می پوشند

زندگی رنگارنگی دارند

سیاه کامل ترین رنگ در کل جهان است

که از تمام رنگ های موجود در پالت رنگ

سیاه رنگ تاریکی است

اما نشان می دهد

که نور امیدی در این نزدیکی ها وجود دارد

BLACK

the only true color

سیاه

تنها رنگ واقعی

برای من رنگ سیاه تیره نیست

شاعرانه است

من دختری هستم که رنگ صورتی رو دوست ندارم

رنگ مورد علاقه من مشکیه

مشکی پادشاه همه رنگ ها

بوده

هست

و خواهد بود

مشکی

ظریف ترین و کامل ترین رنگ

در جهان است

Black is the most mysterious color in the world

مشکی مرموزترین رنگ دنیاست

رنگ مشکی زیبایی مطلق است

موقع رفتن

چشمانش را تقسیم کرد

سیاهی اش به روزگار من رسید

آرامشش به دیگری

امید از سیاهی شب نور می تند

تنها خداست دلخوشی آس و پاس ها

سیاه و سفید نمک و فلفل رنگ‌ ها هستن

چون زندگی بدون اونها مزه نداره

Black isn’t just a choice

it’s a lifestyle

مشکی فقط یک انتخاب نیست

یک سبک زندگی است

زندگی مانند پیانو است

کلیدهای سفید نشان دهنده شادی

و سیاه نشان دهنده غم و اندوه است

اما همانطور که زندگی می کنید

به یاد داشته باشید

که کلیدهای سیاه هم موسیقی می سازند

من 40 سال است کشف کرده ام

که ملکه همه رنگ ها سیاه است

من عاشق رنگ مشکی ام

چون مثل بقیه رنگ ها تغییر نمی کنه

شعرهای سنتی زیبا درباره رنگ سیاه

شاد زی با سیاه چشمان شاد                  

 که جهان نیست جز فسانه و باد

     یخچه می‌بارید از ابر ســیاه

      چون ســتاره بر زمین از آسمان

سپید رویی ملک از سیاه رایت اوست       

سیاه رایت او پشت صد هزار عنان

  خرامـیـــــده تا رزمـــگـاه ســــپاه       

نشـسته برآن خوب رنگ ســــیاه

  خویشتن را عاشق حق ساختی                        

عشق با دیو سیاهی باختی

اگر ســـیاه نه ای آینه مده از دســت         

که روح آینه توست و جسم زنگاری

گلخنی را چو بینی به دل و روی سـیاه       

هرچه از کان گهر گوید، بهتان باشـد

خموش باش که گفتی از این سپیتر چیست؟  

خسان سیاه گلیمند، اگرچه یاسمنند

  دیو ســـیاه غرچه فریــب پلــید را           

بر جای حور پاک مـعرس نمـی کنیم

آن چه زر می شود از پرتو آن قلب سیاه         

کیمیایست که در صحبت درویشان است

بیا به میکــده و چهره ارغوانــی کن         

مرو به صومعه کان جا سیاه‌کارانند

سـنگ ســیاه تا نشـد از خویشـتن فنـا       

نی زر و نقره گشت و نی ره یافت در نقود

راز تو را بخـوردم شــب را گواه کـردم      

شــب از ســیاهکاری پنهان کند عبــادت

رویـم مکــن ســــیاه که در روز رسـتخیـز          

 ترســـم از آن که باز ندانـد پـیمـبرم

جـــــوان تا رســــــاند ســــیاهی به نور         

برد پـیر مســـکین ســیاهی به گــور

به کدام روسپیدی طمع بهشت بندی             

 تو که در خریطه چندین ورق سیاه داری

شعر نو رنگ مشکی

شب به دامنش چسبیده ماه

عبور نسیم

می شوم دیوانه وارمی کشم آه

می شوم مست شعر

می کنم فریاد

دست های مشکی ات را دوست دارم

باز تو را در آغوشم می کارم

ای شبم

ای مشکی پوش دامنم

دوستت می دارم

حیاط دنج ما سرش به آسمان است

وای!شمعدانی توی گلدان منتظر باران است

نیست ستاره هایت ای شب

مانده جاپای هواپیمای کوچکی

روی چشمان تیره ابر

انگار ماه دارد تب

انگار نیم اش تنها سهم من است

امشب

نیم دیگراش تنهایی است

دست های مشکی ات را دوست می دارم

نه به آبیها دل خواهم بست ،رنگ دریا

نه به قرمز ،رنگ خون این شهیدان ،این بزرگان ،این جوانان

نه به سبزی درختان عظیم ،نه به زردی نور خورشید

نه به خاکستری شبهای مهتابی ،نه به پاکی دل کودکان یتیم

من به مشکی دل خواهم بست

رنگ شبهای بی مهتاب جنوب

رنگ غم ،رنگ اندوه ،رنگ بال پرستوی عشق

شاید رنگ خود عشق

رنگ دوست داشتن مرگ ،رنگ من

دوباره در دلم غوغاست ای پیراهن مشکی

دوباره جشن غم برپاست ای پیراهن مشکی

چگونه اضطراب واژه هایم را بپوشانم

برایم آخر دنیاست ای پیراهن مشکی

تمام هفت شهر عشق با سیمرغ می گریند

طلب هم بغض استغناست ای پیراهن مشکی

خیابان های عالم در دلم زنجیر می کوبند

درونم محشر کبری است ای پیراهن مشکی

غروب خیمه های تشنه را در ظهر می بیند

چه سوگی در دل سقاست ای پیراهن مشکی

میان صد هزاران بن ملجم یا علی حالا

حسین فاطمه تنهاست ای پیراهن مشکی

مشکی میگن رنگ غمه

مشکی رنگ موهای یاره

میگن مشکی رنگ جداییه

میگن عشق با فراغ معنا شد

میگن دل من تو سینه اسیر تباهی شد

میگن دل به دلدار نرسید

میگن شیرین به فرهاد نرسید

میگن ما دو تا تو اسمون به هم میریسم

اره مشکی رو میگن رنگ جدایی است

خدا جونم ممنونم که مشکیم کردی

ممنونم که شب بی چراغ رو بهم نشون دادی

تو جعبه مداد رنگی من،یه مداد مونده که اونم سیاهه

همه میگن سیاهی رنگ غمه،ولی مداد من چه بی ریائه

همه میگن سیاهی رنگ شبهاست،همه میگن سیاهی رنگ دوده

مداد مشکی من توی جعبه،دلش رو بدجوری غمها ربوده

مداد مشکیمو دستم گرفتم،باهاش موهای جوونی کشیدم

تو اوج گرمای سخت تابستون،سایه بونی واسه مردم کشیدم

خلاصه تو دل مداد مشکیم،امید و شور و اشتیاق رو کاشتم

روی تموم رنگای این دنیا،کلمه عشقو با مشکی نگاشتم

میخوام هر جور شده با مداد مشکی،گل خنده روی لبها بذارم

میخوام تو باغچه دل هر کس،گل شادی رو با مشکی بکارم

رنگ رنگ

رنگ مشکی واسه من

رنگ ابی رنگ دریا مال تو

دیگه عادت کردم به مشکی

اخه همدم خوبی واسه من

تو مثل ابی دریایی که پر طلاتومی

که همیشه فکر گذشتن ازمنی

ولی توهمیشه پیش من رنگ شب دریای

که مثل موجی که همیشه در تب تابی

واسه رسیدن به ساحلی نو

من و همیشه درخودت گم میکردی

تا که به من رسیدی با دیدن چهره پیرم تازه فهمیدی که عمری فکر تو بودم ولی حیف با این اون توبودی

نمی دونم که چه جوری تو فکرمن کردی

خواستی پیش من بمونی

اما دیگه واسه من تو مردی ودیگه جای نداری

عمریه مشکی شده رنگ لباس من وهمیشه بامنه

توهمیشه مثل دریای که می خواد همه را سمت خود بکشی و با موجاش همه را بشکنی