متن و جملات

دلنوشته جدایی اجباری با جملات و متن غم انگیز جدا شدن از عشق

در این مطلب دلنوشته جدایی اجباری با مجموعه ای از اشعار غمگین، متن های غم انگیز و جملات احساسی را گردآوری کرده ایم با ما همراه باشید.

جملات جدا شدن از عشق

تمام عمر مرا مهر آشنایی بردتمام عشق مرا داغ بی وفایی بردگذشت عمر و نیامد نگار و من مردمبگوش او برسانید از جدایی مرد

ماندن همیشه خوب نیسترفتن هم همیشه بد نیستگاهی رفتن بهتر است .. گاهی باید رفتباید رفت تا بعضی چیزها بمانداگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفتاگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند ….گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود بردمثل یاد مثل خاطره مثل غرورو آنچه ماندنیست را جا گذاشت مثل یاد مثل خاطره مثل لبخندرفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی بروی….و ماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی بمانی….برو و بذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کندبرو و بذارقبل ازاین که رفتنت دردی بردلی بنشاندخاطره ای پرحسرت شودبرو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرور برایش …از شکستن سکوت آسان تر است . عشقت را بردار و برو برای همیشه ماندن باید رفت گاهی به قلب کسی و گاهی از قلب کسی

دلنوشته جدایی اجباری از همسر

این تو نیستی

که مرا از یاد برده ای

این منم

که به یادم اجازه نمیدهم

حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند…

صحبت از فراموشی نیست….

صحبت از لیاقت است …. !

عشق توشوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد !زیبا بود امّا…شوخی بود !حالا ….تو بی تقصیری !خدای تو هم بی تقصیر است !من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . . !تمام این تنهاییتاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است ….

دلنوشته جدا شدن از عشق و همسر

ما را از کودکیبه جدایی ها عادت داده اندهمان جایی که روی تخته سیاهمان نوشتند:خوب ها / بدها

گیج در دوراهی زندگی مانده ام ….نمی دانم به کدام مسیر باید رفت…

چه قدر سخته گذشتن از آدمی که می دانی حضورش در زندگیت نقشی پررنگ دارد… نقشی که به راحتی پاک نمی شود… ولی آینده اش در کنار تو ویران می شود…

نه می توانی از او بگذری و او را به دست کسی دیگر بسپاری…و نه می توانی با او باشی تا آینده اش خراب شود…

چه حس بدی است…ماندن در برهوتی از علامت های سوال…

و چه سخت است که دوستش داشته باشی و دوستت داشته باشد…

تو دلت میگی:سخته ازش گذشتن ولی…؟؟!!

اینجاست که طناب زندگی را به دست خدا میسپاری تا او به همان مسیری ببرد که نامش قسمت است…

خدایا به امید خودت…

…نمی دانست به کدام مسیر باید رفت…

چه قدر سخته گذشتن از آدمی که می دانی حضورش در زندگیت نقشی پررنگ دارد… نقشی که به راحتی پاک نمی شود…ولی آینده اش در کنار تو ویران می شود…

نه می توانی از او بگذری و او را به دست کسی دیگر بسپاری… و نه می توانی با او باشی تا آینده اش خراب شود…

چه حس بدی است…ماندن در برهوتی از علامت های سوال…

و چه سخت است که دوستش داشته باشی و دوستت داشته باشد…

تو دلت میگی:سخته ازش گذشتن ولی…؟؟!!

اینجاست که طناب زندگی را به دست خدا می سپاری تا او به همان مسیری ببرد که نامش قسمت است…

خدایا به امید خودت…

عکس نوشته غمگین جدایی

میدونم الان چیا داره تو ذهنت میاد….داری میگی….مگه من چیکارت کرده بودم ؟ چه بدی در حقت کردم ؟ چی ازم خواستی که انجام ندادم؟چه جوری دلت میاد ؟ یعنی واقعا چه جوری میخوای اون همه خاطره رو از یاد ببری ؟ حتی تصور کردنش هم برام ممکن نیست . !حالا حرفای خودم رو بخون….یاد اون همه حرفایی که باهم زدیم آتیشم میزنه ، یاد اون همه لحظه ها آتیشم میزنه ، یاد لحظه هایی که با هم میخندیدیم آتیشم میزنه ، یاد اون گریه هات آتیشم میزنه ، یاد چشم های قرمز از اشک آتیشم میزنه .چطور فراموش کنم؟؟چطور؟این اشکام که تمومی نداره………………..بهم میگن باید تمومش کنم٬داد میزنم میگم به خدا ظلمهبهش میگم خب تو تمومش کن٬هیچی نمی گه٬بهش میگم میخوام برم٬هیچی نمی گهبهش میگم خداحافظ٬هیچی نمی گهبهش میگم بسمونه٬هیچی نمی گهبهش میگم طاقتم تموم شده٬هیچی نمی گهبهش میگم اینجوری بهتره٬هیچی نمی گهبهش میگم لا اقل تکلیف منو معلوم کن ، هیچی نمیگهبهش میگم با احساسات یه دختر بازی نکن، هیچی نمیگه

تا میام بگم………………هییییی………..قبل خوندن متن بهم قول دادی…….!!!. .. .. …

تا میا م بهش بگم میخوام بدون تو زندگی کنم٬اشکام میانو امون نمی دنتا میام بهش بگم میخوام فراموشت کنم٬گلوم سنگین میشه٬اه٬باز این بغض لعنتیتا میام بهش بگم دیگه نمی خوام اذیتت کنم٬نمیخوام داغونت کنم٬نمیخوام خرابت کنم٬ نمیخوام بیشتر از این برات دردسر درست کنم ،نمیخوام دیگه تو چشمات اشکی جمع بشه ، نمیخوام توی دل قشنگت غصه بشینه ؛ میبینم که دیگه صدامم در نمی یاد ، خفه میشم ، لال میشم ، دلم میخواد بمیرم ………………..دلم هری میریزه پاییندلم میخواد صداش کنم بهش بگم دلم واسه صدات یه ذره شده یه ذره حرف بزن……..بهش بگم مگه میتونم………….بهش بگم غلط کردم ……………..بهش بگم من هنوزم اینجاما…………………………بهش بگم یه چیزی بگو…………………………بهش بگم دق میکنما……………………………..بهش بگم تو رو خدا …………………………بهش بگم ماه من……………………بهش بگم امید من آرزوی من…………بهش بگم همه کس من ………..بگم بخدا نمیخوام بخاطر من ذره ای سختی بکشه ، دوست ندارم من باعث بشم که خوشی های زندگی براش عذاب بشه،منو سوزوند اما نمیخوام که چیزیش بشه، با تنهایی های خودم سر میکنم اما دوست ندارم که ثانیه ای احساس تنهایی بکنی ،میخوام بهت بگم نرگس خانم اول خانواده اتنمیخوام دیگه آبروت پیش خانواده ات برهنمیخوام ………..نمیخوام…….!!!اونقدر میخوامت که فکرش هم نمیکنیحاضر نبودم به هر قیمتی از دستت بدماما بعضی چیزا ارزشش رو ندارهمنظورم از ارزش اینکهاونقدر میخوامت که حاضرم هر کاری رو برات انجام بدمولی میبینم اگه باهم دوست بمونیمآخرش جلو مامان و بابا و ….ارزشت پایین میاد جلوشون بی اعتماد میشی.من حاضر نیستم .یعنی نمیتونم.

نمیتونم ببینم بخاطر من از خیلی چیزا محرومت کردند.

اونقدر دوستیمون ارزش نداره..که بخوای جلو خانواده بی ارزش بشی!من شرمندتم !

یاد آوری….قول بهم دادی…

من به درک تو بمون ؛ بخدا موندنت ارزومهبمون تا منم بمونم حتی اگه بی هم باشیم حتی اگه دور از هم باشیم ، حتی اگه جدا از هم باشیم ،دوریم از هم اما کنارمی ، همیشه با منی ، من احساست میکنم ، احساس میکنم کنارمی تو تمام لحظه هامتو تمام لحظه هایی که تنهامتمام لحظه هایی از هق هق گریه کردنم صدام در نمیادتو خواب تو رویا باهات میمونمچه شبها که بخاطرت بیدار موندم تا صبحچه صبحهایی که شروع میشه برام غم بارولی هرچه دوریمون زیادتر بشه ، هر چه جداییمون ادامه دار تر باشه مطمئن باش که من بیخیالت نمیشمدوستت داشتم و دارم و همیشه خواهم داشت.

دوست دارم تا آخر دنیا٬حتی………….

حتی اگه قسمت من نباشی !!!!!!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا