متن و جملات

شعر دو بیتی مدح حضرت علی (ع)~ 20 اشعار دو بیتی در وصف مولا علی امام اول

در این بخش گلستان فان بیش از 20 اشعار دو بیتی در وصف مولا علی امام اول شیعیان را گردآوری کرده ایم. در ادامه مجموعه زیباترین شعر دو بیتی در وصف حضرت علی (ع) را برای شما دوستان قرار داده ایم. پس در ادامه با سایت بزرگ گلستان فان همراه شوید تا با یکدیگر این اشعار زیبا را با هم بخوانیم.

اشعار دو بیتی حضرت علی (ع)

از عین علی، عروج ما معتبر استوز لام علی لسان ما پر گهر است

آنکس که ندارد خبر از یای علیاز هستی خود در این جهان بی خبر است

سر میدهم سروش نجف روزی ام کنیدابر گناه پوش نجف روزی ام کنید

هستم پیاله نوش نجف روزی ام کنیددیدار می فروش نجف روزی ام کنید

چنانچه سَرور عالم به جز پیمبر نیست ولیّ خاص خدا نیز غیر حیدر نیست

علیست گنج حقایق، علیست باب علومدلی مجوی که مشتاق سوی آن در نیست

سکان زمین و آسمان است علیسلطان همه جهانیان است علی

گلواژه ی منشق از علی اعلاستسر چشمه ی فیض بی كران است علی

ای شاه نجف فدای لطف و كرمتجانم به فدای چارگوش حرمت

كی می شود از لطف بگویی یك باربعد از نجفم كربوبلا می برمت

در وصف تو زبان عاجز است آقاچه کنم که نام تو عبادت است آقا

نام تو دل قوت دل پیامبر استنام تو علی مرتضی حیدر است

ای شیر پاک،ای ثمر لقمه ی حلالخونم حلال تو شده یا سیف ذی الجلال

گرما بده شراب شود غوره های کالما را به غیر هجر نجف نیست یک ملال

شعر دو بیتی مدح حضرت علی (ع)

عشقم اگر علیست سرِ دارَم آرزوستمن سر گذشتِ میثم تمارم آرزوست

خرما فروختن بشود کارم آرزوسترسوا شدن میانه ی بازارم آرزوست

جز علی را نبُود هیچکس این قدر و بها که بُوَد مولد او خانة مخصوص خدا

نه عجب گر که بُوَد زادگهش خانة حقکه به یُمن کرم اوست بپا هر دو سرا

از روز ازل تابه ابدمیگویمهرجاکه صدایم برسدمیگویم

هر لحظه هزاربار بی حد وعددیاحیدر صف شکن مدد، میگویم

بر اینکه مرید حیدرم مینازمهمراه خدا به دلبرم مینازم

دیدم که حرامزاده شد دشمن توبر دامن پاک مادرم مینازم

تا علی هست با نسب تر نیستصحبت از جانشین دیگر نیست

هیچ کس با علی برابر نیستمرد میدان سخت خیبر نیست

چون علی در ملک هستی پادشاهی هست؛ نیستدر دو عالم غیر از او مشکل گشایی هست؛ نیست

در رموز علم حکمت جز شهنشاه نجفعالمان را در شریعت مقتدایی هست؛ نیست

زیباترین اشعار مذهبی در وصف حضرت علی

جان علی جانان علی، شاهنشه شاهان علیعشق من عشق شما عشق خود یزدان علی

روی لب های نبی،ذکر تمام انبیایاعلی یاعلی یاعلی، ای جان علی

مهر تو سرشته حق در آب و گل منجا كرده چو جان در آب و گل من

از مهر علی و مهر اولاد علیمحصول دو عالم من و حاصل من

روزی شعار کُلِ جهان می شود علیطبق حدیث امام زمان می شود علی

وقتی که اشهدش بشود مرز شیعگیباور کنید کُلِ اذان می شود علی

امروز گلی شگفته در عالم شدكز مقدم پاك او جنان خرم شد

در پیش علی دم از مسیحا كم زنعیسی زدم علی مسیحا دم شد

مدح تو را در شادی و در غم نوشتندبا این همه اما برایت کم نوشتند

تا خنده آمد بر لبت، تصنیف گفتندتا اخم کردی صد غزل ماتم نوشتند

حقّا كه حقیقتاً علی حق باشدحق است علی ز حق كه بر حق باشد

دیدیم خطی به دفتر لم یزلیحق با علی و علی مع الحق باشد

گفتم كه علی، گفت بگو سِرُّ اللهگفتم كه علی، گفت بگو عین الله

گفتم كه به وصفش چه بگویم گفتالا حول و لا قوه إلّا بالله

در مخزن لایموت دردانه علی استدر كون و مكان امیر فرزانه علی است

در كعبه ظهور كرد تا بر همه كسمعلوم شود كه صاحب خانه علی است

کافر روی تؤام ای بت زیبای خداسائل کوی تؤام عالی اعلای خدا

توخداوند منی تفره نرو لو رفتیشب معراج نبی دیده تو را جای خدا

روز ایجاد كه حق خلقت دنیا می كردپسِ پرده، علی بود تماشا می كرد

بلكه از آینة كُنتُ نبیّاً چو نبیسِیر در آب و گِل آدم و حوّا می كرد

این گفت: بزرگ و نامدار است علیآن گفت كه مرد روزگار است علی

امّا به حقیقت او نه آنست و نه اینآیینة ذات كردگار است علی

دوبیتی ایوان نجف

ایوان نجف عجب صفائی داردحیدر بنگر چه بارگاهی دارد

ای كعبه به خود مناز از روی شرفجایت بنشین كه هر كه جائی دارد

اوزان غزل که مست مستم کردهیک شاعر خوب و چیره دستم کرده

گویم همه جا خدا پرستم اماایوان نجف علی پرستم کرده

پر می دهیم مرغ دل خویش تا نجفکنج ضریح گوشه ایوان طلا نجف

پر شد قنوت هر شبم از ذکر یا نجفمن سالهاست خواسته ام از خدا نجف

دیوانه ی آنم که وفایی داردآن یار که چشم دلربایی دارد

این ذکر مرا همیشه دیوانه کندایوان نجف عجب صفایی دارد

هر قلب به سینه قبله گاهی داردهر قبله برای خود خدایی دارد

اما ز درون کعبه فرمود خداایوان نجف عجب صفایی دارد

حاجی به حرم حال و هوایی دارددر وقت طواف ربّنایی دارد

بر گرد حرم مهدی زهرا گویدایوان نجف عجب صفایی دارد

ای کعبه به خود مبال از روی شرفجایت بنشین که هرکه جایی دارد

الحق که ملائکه چنین می گویندایوان نجف عجب صفایی دارد

عشق من و تو چه ماجرایی دارداین قصّه چه شاهی چه گدایی دارد

من بین صفا و مروه هم می گویمایوان نجف عجب صفایی دارد

شکر حق اینکه باز روزی شددر نجف من دوباره سرمستم

زیر ایوان رسیدم و گفتمعبد این خانواده دربستم

هر دل که شکست ره به جایی داردهر اهل دلی قبله نمایی دارد

با آنکه بُود قبلة ما کعبه ولیایوان نجف عَجب صفایی دارد

گشته مهمان حضرت زهرا

آه و واویلا آه و واویلا

کوفه بگو پس شیر خدا کو کهفُ التّقی کو نور الهُدی کو

یک دو روزی هست شعر غم خوانده

طفل بی بابا بی غذا مانده

آه و واویلا آه و واویلا

ای کوفه دیگر کمتر جفا کن کمتر جفا بر آل عبا کن

کن مدارا با آل پیغمبر

با حسین و با عترت حیدر

آه و واویلا آه و واویلا

دعوت نمایی سلطان دین را حق الیقین را ، حبل المتین را

لیکن اهل تو جمله با دشنه

می کُشند او را با لب ِ تشنه

آه و واویلا آه و واویلا

 شاعر : حاج امیر عباسی

در کوفه محشر شد به پا

آه و واویلا آه و واویلا

فرق علی گشته دو تا

آه و واویلا آه و واویلا

واویلا واویلا…

محراب و منبر لاله گون

آه و واویلا آه و واویلا

مسجد شده دریای خون

آه و واویلا آه و واویلا

حاجتش روا شد

مهمان زهرا شد

واویلا واویلا…

او جلوه ی سعادت است

بر خودش سوگند بر خودش سوگند

او کشته ی عدالت است

بر خودش سوگند بر خودش سوگند

گویم با چشم تر

مولانا یا حیدر

واویلا واویلا…

فُزت و ربّ الکعبه اش

آتش دل بود آتش دل بود

شمشیر زهر آلوده در

دست قاتل بود دست قاتل بود

ملائک گریانند

دلخون و نالانند

واویلا واویلا…

احترام مسجد و منبر شکست

آن دمی که مرتضی را سر شکست

کشتی دین در دل بحر فتن

در تلاطم ، گوئیا لنگر شکست

صبح صادق شاهد این فاجعه

فرق شاه لا فتی کافر شکست

منهدم شد والله ارکان هدا

عروه”الوثقی گسست اختر شکست

هالهء خون روی حیدر را گرفت

مصطفی را حامی و یاور شکست

از خطا زد ابن ملجم ضربتی

از علی سر ، حرمت داور شکست

فزت رب الکعبه جاری بر زبان

تا سر آن مرشد و سرور شکست

کنز خلقت چون علی گوهر نداشت

دست ظلمت از خطا گوهر شکست

فاتح خیبر به خون غلطان شدی

از احبا قلب پر آذر شکست

ای صبا رو در بقیع و عرضه دار

آنکه را پهلو به پشت در شکست

خیز یا زهرا به سوی کوفه آی

خود نگر که چون سر همسر شکست

دلبر عالم ز پا افتاده است

زین تعدی شیعه گشتی ور شکست

خواند بنشسته نماز صبح خویش

طاقت و قدرت از آن پیکر شکست

ای (هدایت ) زین محن خون گریه کن

فرق میر و رهبر اطهر شکست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا