گلچین متن و جملات روز بخیر با مضامین صمیمانه و رسمی برای دوست، همکار و همسر را قرار داده ایم و امیدواریم که لذت ببرید. جمله های کوتاه روز بخیر می توانند انرژی و انگیزه بدهند و می توانید برای دوستان و آشنایان بفرستید.
متن و جملات روز بخیر
خداوندا با ذکر تو…حتیچای دم صبح من از روزهای پیشدل چسب تر است؛روزتون بخیر و شادی
***
بیایید امروز عقربه های احساسمان را روی حال خوب کوک کنیم
حال دلتون خوب خوب
***
امروزت را زندگی کن
فردا را فکر نکن
شادی امروزت را از دست نده
آنقدر بخند که آسمان دلت ستاره باران شود
این بار تو دنیا رو به بازی بگیر
***
جملات روز بخیر
همین که | تُ | هر صبح دَر
خیال منی ،
حال هر روز من خوب است
روزت بخیر عشقم
***
زیباترین روز هم که باشه
باید یکی کنارت باشه همه این زیبایی به دلت بشینه
وگرنه برات جهنمه
روز بخیر عشق جانم
***
رویای من ، هر صبح
از پلک هایت می شود آغاز
در چشم هایم هیچ حرفی نیست
جزء انعکاس
عاشقتم
روز بخیر زندگیم
***
صبح به خیرهای توبوی زندگی کردن، می دهند!تازه و دوست داشتنیسلام که می کنی،شکوفه ها گل می کنند، بر لبانت!صبحِ قشنگت بخیر زندگیم
***
متن عاشقانه روز بخیر
صبح استصبح خیلی زودو بیدار شده امتا دوست داشتنت رازودتر از روزهای قبل شروع کنمروز بخیر بهترینم
***
مهربان که باشی
صبح هم زیباست،
خورشید هم زیباست
آسمان رنگ دیگری دارد
روزت رویایی است
اگرتوبخواهی.
برای مهربانی همیشه بهانه
پیدامی‌شود
روز بخیر
***
یک روز بی نظیریک لبخند از ته دلیک شادی بی دلیلبا هزار آرزوی زیباتقدیم لحظه هاتونهر روزتون بخیر و زیبا
***
جملات پر احساس روز بخیر
نسیم صبح، زمین را بیدار کرده استخورشید، آسمان را رنگ پاشیدهو پرنده ها آواز می خوانندبر خیز و از امروز لذت ببرروز بخیر عزیزم
***
زندگی شیرین‌ستمثل شیرینی یک روز قشنگزندگی زیبا‌ستمثل زیبایی یک غنچه‌ٔ باززندگی تک‌تک این ثانیه هاستزندگی چرخش این عقربه‌هاستسلام صبح بخیرامروزتون پر از شادی و‌مهر
***
آن قدر خوب و عزیزید
که هنگام دعا
حیفم آید که تو را
دست کسی غیر خدا بسپارم
الهـی به امـید تو
روز قشنگتان بخیر
***
امروز رابا نام خدا
آغازی ڪنیم
ڪہ زیباترین و مطمئن‌ترین
سر آغاز است
درود روز بخیر دوستان
***
درود
امروز رابا خوشے شروع ڪنید
مهربان باشید و لبخندتان را
به همه ی هدیه ڪنید …
خدا عاشق مهربانےست
روزتان متبرک به نگاه خدا
***
چه روز زیبایی خواهد بود
وقتی بهترینها !
را برای دیگران بخواهید
با آرزوی روزی زیبا
برای شما …
روز بخیر
***
صبح آمد
دفتر این زندگی را باز کن
زیستن رابا درود تازه‌ای آغاز کن
روز تازه,
فکر تازه,
راه تازه پیش گیر…
عاشقی رابا کلام تازه‌ای آواز کن
درود، روزتون پُربرکت
***
فصلها برای درختان
هر سال تکرار میشوند
اما فصلهای زندگی انسان
تکرار شدنی نیست !
تولد
کودکی
جوانی
پیری
امروزت را دریاب
درود روز بخیر
***
مےگویند:
روزے را صبحِ زود تقسیم مےڪنند
هرجا ڪـہ هستے “سهمِ امروزت”
“یک بغل شادے و آرامش”
سلام
روزتون پر از خیر و برکت
***
آرزو می کنــم
لحظه لحظه ی
زندگی شمــــا
قــــــرین این
پنج حرف ساده باشد.
آرامــــــــــش…
روزتون بخیر…
***
دیر است که دلدار پیامی نفرستادننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاه سوارانپیکی ندوانید و سلامی نفرستادحافظ به ادب باش که واخواست نباشدگر شاه پیامی به غلامی نفرستاد
***
بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان رااز آن پیغمبر خوبان پیام آورد مستان رازبان سوسن از ساقی کرامت‌های مستان گفتشنید آن سرو از سوسن قیام آورد مستان را
***
صنما تو همچو آتش قدح مدام داریبه جواب هر سلامی که کنند، جام داریچو سلام تو شنیدم ز سلامتی بریدمصنما هزار آتش تو در آن سلام داری
***
اول سلام و بعد سلام و سپس سلامبا هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
باید سلام کرد و جواب سلام شدبر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام
فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه اتاترک سلام، کرخه سلام و ارس سلام
ظهر بلوچ، نیمه شب کُرد و ترکمنصبح خلیج فارس، غروب طبس سلام
بازارگان درد! اگر می روی به هنداز ما به طوطیان رها از قفس سلام
«دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست»گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام
معنای عشق غیر سلام و علیک نیستوقتی سلام رکن نماز است، پس سلام!
قبل از سلام جام تشهد گرفته ایمما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام!
«علیرضا قزوه
***
من بعد از این اگر به دیاری سفر کنمهیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوسترنجور عشق به نشود جز به بوی یارور رفتنیست جان ندهد جز به نام دوست
***
سلامٌ للذين أُحبُّهم عبثاً؛ سلامٌ للذين يُضيئهم جرحي
سلام بر آنان که بیهوده دوستشان دارم؛سلام بر آنان که زخمم روشنی بخششان است
«محمود درویش: شاعر معاصر فلسطینی»
***
من از زبان لطافتحروف الفباو از حضور صداقتبه لحن روشن رؤیاسلام ساده ام رابه تو تقدیم می کنم – زیبا !اگر چه توالی حادثه ها ، چشمم به روی مهر می بنددولی حضورحادثه تکراری استو طراوت جان تو تنهاستمن از کدام سمت خیال بیایم؟!یاد کدام خاطره ی زرد – تو را آزردکه اینگونه بی تابی ! راستی!این چندمین سلام تو بودکه بی استقامت واحهدر سراپای خویش – فرویم ریخت؟!…محکوممبه تنهایی در برهوتمبه من بگوآری بگو ، سهم من از سایه موّاج گیسوانتبرهنه در آفتاب سوزان است؟
مسعود نکویی
