
در این بیت گلچین تک بیتی های محمد شمس لنگرودی با اشعار زیبا و کوتاه عاشقانه را گردآوری کرده ایم.
اشعار تک بیتی محمد شمس لنگرودی
شادی هایت را بر صورت من بریز فروردین منو اضافه هایش را پست کن برای کسی که بهاری ندارد
آن قدر به تو نزدیک بودم که تو را ندیدمدر تاریکی خود، به تو لبخند می زنم
خلاصه بهاری دیگر بی حضور تو از راه می رسدو آن چه که زیبا نیست زندگی نیست روزگار است
سروی بودم زیر سایه ام نشستندخوردند و خفتند، بیدار شدند و مرا بریدند
دوستت دارم و پنهان کردن آسمانپشت میلههای قفس آسان نیست
برای ستایش تو همین کلمات روزمره کافی ستهمین که کجا می روی، دلتنگم
شعر خواب های من استکه در بیداری بر من می گذرد
مرگ در برابر تو سکوت می کندو می اندیشد کاش زندگی بود
سنگی بگذار بر كلمات منچراغی روشن كن، دانستم بی واژه تو را دوست دارم
نه نمی توانم فراموشت کنمزخم های من بی حضور تو، از تسکین سرباز می زنند
اشعار کوتاه و عاشقانه لنگرودی
سپاسگزارم خدای من خنده را برای دهان اواو را به خاطر من و مرا به نيت گم شدن آفريدی
دوست دارم در این شب دلپذیرعطر تو چراغ بینایی من شود
چندان به تماشایش برنشستیمکه بامدادی دیگر برآمد و بهاری دیگر
در آغوش هم در این دایره بی پایانمن امتداد توام یا تو امتداد منی
هدیه ام از تولد گريه بودخنديدن را تو به من آموختی
به شادی مردم اعتماد مکن برفتا میباری نعمت چون بنشينی، به لعنت شان دچاری
الفبا برای سخن گفتن نیستبرای نوشتن نام توست
در هر ایستگاهی که پیاده شوی کنار تواماین قطار مثل همیشه در کف دستم راه می رود
چه شغل عجیبی شروع هفته تو را می بینمباقی هفته به خاموش کردن خودم در اتاقم مشغولم
دنیا زیباست محبوب من نمی دانستیمبرای نشستن زندگی در کنارمان چهار پایه ای نداریم
حکایت باران بی امان استاین گونه که من دوستت می دارم
آخر به چه درد می خورد آفتاب اسفنداین که جای پای تو را آب کرده است
فانوس های دور سوسو می زنند بی آن که مرا ببینندآوازهای دور به گوش می رسند بی آن که مرا بشنوند
میوه بی مانندت عطر توست، شکوفه نارنج!توده یی از عطرها که از آسمانش می چینیم
اکنون که مرگ ساعت خود را کوک می کند و نام تو را می پرسدبیا در گوشت بگویم همین زندگی نیز زیبا بود