متن و جملات

جوک پزشکی ~ متن و جملات خنده دار در مورد دکتر و پزشک

جوک و جملات خنده دار پزشکی

مجموعه ای خنده دار و بامزه از جوک های خفن پزشکی در مورد پزشک و دکتر را در این مطلب گلستان فان آماده کرده ایم که جنبه طنز دارد و امیدواریم برای لحظاتی شاد باشید.

ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻣﻄﺐ پزشک ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎﯼ ﺩﻛﺘﺮ! ببخشید ﭼﻨﺪ ﻭقتیه ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﮔﺮفتم، ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻢ؟ «ﭘﺰشک»: ﺍﻭﻝ ﺑﻬﺘﺮه تا ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻜﺮﺩﯼ، ﻭﯾﺰﯾﺖ منو بدی!

***

بیمار« آقای دكتر! انگشتم هنوز به شدت درد می كند!» دكتر: «مگر نسخه دیروز را نپیچیدی؟» بیمار: «چرا، پیچیدم دور انگشتم، ولی اثر نداشت!»

***

فقط یه ایرانی می‌تونه بعد از اینکه جواب آزمایششو گرفت و سالم بود بگه این همه پول کردیم تو جیب این دکترا و آخرشم هیچی‌مون نبود!

***

دکتر به یارو میگه: دوتا خبر بد دارم اولیش اینه که تو فقط بیست و چهار ساعت زنده می‌مونی یارو میگه دومیش چیه؟ دومیش اینه که دیروز یادم رفت اینو بهت بگم!

***

از حیف نون می پرسند «چرا قرص های چرک خشکنت را سر وقت نمی خوری؟» پاسخ می دهد: «می خواهم میكروب ها را غافلگیر كنم.»

***

طرف میره دندونپزشکی، دندونپزشک بهش میگه لازم نیست انقدر دهنت رو باز کنی

طرف میگه مگه نمی‌خواید دندونمو بکشید، میگه چرا ولی خودم بیرون می‌مونم!

***

لطیفه پزشکی

مردی به مطب پزشك رفت و گفت: «آقای دكتر! چند وقتی است كه بیماری فراموشی گرفته ام. چه كار كنم؟» پزشك:« اول بهتر است تا فراموش نكرده ای، ویزیت مرا بدهی.»

***

یارو میره پیش دکتر، دکتر ازش میپرسه مشکلت چیه عزیزم؟

میگه: آقای دکتر مشکل من اینه که همه منو نادیده می‌گیرند

دکتر: نفر بعدی لطفا!

***

دکتر:« متأسفانه چشم شما دوربین شده.» حیف نون : «آخ جان! پس می توانم یك حلقه فیلم بیندازم توش و چند تا عكس بگیرم.»

***

طرف سرفه داشته میره پیش دکتر و دکتر اشتباهی براش به جای شربت سرفه، داروی اسهال تجویز می‌کنه. بعد از دو روز دکتر مریض رو می‌بینه و میپرسه “خب خوب شد یا هنوزم سرفه می‌کنی؟” طرف میگه “نه آقای دکتر، دیگه جرئت نمی‌کنم!

***

    طرف رفت داروخانه گفت: آقا یک شیشه داروی تقویت مو بدید.داروخانه چی پرسید بزرگ یا کوچیک؟طرف جواب داد : نه کوچیکشو بدید، من اصلا از موی بلند خوشم نمیآد

***

یارو میشه پیش دکتر و میگه: آقای دکتر، آقای دکتر! من فکر میکنم، من یه ماشینم. بروووم، بروووم، برووووم.”

دکتر میگه “یه بار دیگه انجام بده”

“بروووم، بروووم، بروووم”

“فکر می کنم کاربراتت خراب شده!”

***

جوک با حال در مورد دکتر

دکتر بعد از معاینه و دیدن آزمایشات بیمار میگه: پدر جان ، شما بیماری قلبی دارین . داروهایی رو که براتون نوشتم مصرف کنید . سعی کنید استراحت داشته باشید . به خصوص از پله بالا و پایین نرید . سه ماه دیگه هم بیاید من ببینمتون .سه ماه بعد که بیمار میره پیش دکتر .دکتر دوباره آزمایشش میکنه و میگه: تبریک میگم ، وضع قلبتون خیلی بهتره .طرف میگه: یعنی حالا میتونم از پله بالا و پایین برم.دکتره میگه: البته .طرف می پره هوا و میگه: خدا خیرتون بده آقای دکتر، پدرم در اومد از بسکه توی این سه ماه از ناودون رفتم بالا و از پنجره پریدم پایین!!

***

طرف رفت داروخانه گفت: آقا یک شیشه داروی تقویت مو بدید لطفا

 مسئول داروخانه پرسید بزرگ یا کوچیک؟

طرف جواب داد: نه کوچیکشو بدید، من اصلا از موی بلند خوشم نمیاد!

***

بیمار: واقعا عجيبه آقای دکتر! از وقتی شروع کردم به صحبت با شما و دردها و مشکلاتمو براتون گفتم، سردردم کلا از بين رفته.دکتر: از بين نرفته خانم ، به من منتقل شده .

***

دکتر اشتباها برای مریضش به جای شربت سرفه، مسهل تجویز میکنه. بعد از دو روز دکتر مریض رو می بینه و میپرسه “خب، هنوزم سرفه می کنی؟”

مریض جواب میده “نه آقای دکتر، دیگه جرئت نمی کنم”

بیمار: دکتر جون دستم به دامنت، دیگه تحمل این درد رو ندارم، بکش منو، راحتم کن

    دکتر: آقا جان من خودم کارمو بلدم، شما لازم نیست یادآوری کنی!؟

***

بیمار: دکتر جون دستم به دامنت ، دیگه تحمل این درد رو ندارم ، بکش منو ، راحت بشم.دکتر : آقا جان من خودم کارمو بلدم ، شما لازم نیست یادآوری کنی !؟

***

جملات طنز در مورد خانم پزشک

بیمار: واقعا عجيبه آقای دکتر! از وقتی شروع کردم به صحبت با شما و دردها و مشکلاتمو براتون گفتم، سردردم کلا از بين رفته.

    دکتر: از بين نرفته خانم، به من منتقل شده!

***

دکتر اول : امروز یکی از بیمارهام می گفت که ، پدر پدر پدر پدربزرگ خودش رو دیده!!دکتر دوم : از دو حال خارج نیست ، یا دروغ میگه ، یا سایکوز حاد داره!دکتر اول : نه ، فقط لکنت زبون داره !!!

***

مطلب پیشنهادی: جوک مودبانه + جوک های خفن خیلی خنده دار در حد مرگ

جا داره روز دکتر رو

به تموم مادربزرگای عزیز که کل بیماری ها رو با چای نبات درمون میکنن هم تبریک بگیم

***

دکتر بعد از معاینه و دیدن آزمایشات بیمار میگه: پدر جان ؛ شما بیماری قلبی دارین . داروهایی رو که براتون نوشتم مصرف کنید . سعی کنید استراحت داشته باشید . به خصوص از پله بالا و پایین نرید . سه ماه دیگه هم بیاید من ببینمتون .سه ماه بعد که بیمار میره پیش دکتر .دکتر دوباره آزمایشش میکنه و میگه: تبریک میگم ؛ وضع قلبتون خیلی بهتره .طرف میگه: یعنی حالا میتونم از پله بالا و پایین برم.دکتره میگه: البته .طرف می پره هوا و میگه: خدا خیرتون بده آقای دکتر، پدرم در اومد از بسکه توی این سه ماه از ناودون رفتم بالا و از پنجره پریدم پایین!!

***

بیمار: واقعا عجيبه آقای دکتر! از وقتی شروع کردم به صحبت با شما و دردها و مشکلاتمو براتون گفتم، سردردم کلا از بين رفته.دکتر: از بين نرفته خانم ؛ به من منتقل شده .

مردی به داروخانه رفت و پرسید “کمی شکر دارید؟”

داروخانچی رفت و با یک کیسه شکر برگشت.

“آیا یک قاشق هم دارید؟”

داروخانچی زیر پیشخوان رفت و یک قاشق در آورد. مرد یک قاشق پر شکر را از کیسه در آورد، یک بطری کوچک از جیبش در آورد و با دقت 20 قطره از محلول آن را روی شکر ریخت.

به بعد به داروخانچی گفت “این را امتحان می کنی؟”

داروخانچی شکر خیس شده را گرفت و خورد (امتحان کرد)، و پرسید “حالا این کار چه معنایی می دهد؟”

“اوه، هیچی، دکتر به من گفت به داروخانه برو و بگذار شکر توی ادرارت را امتحان کنند…”

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا