متن و جملات

اشعار با واژه دیوانه و چند شعر احساسی تک بیتی و دو بیتی در مورد دیوانگی

در این مطلب اشعار با واژه دیوانه و چند شعر زیبای احساسی تک بیتی و دو بیتی در مورد دیوانگی را گردآوری کرده ایم.

مجموعه اشعار با واژه دیوانه و دیوانگی

گرد باد بی سرانجامم که از دیوانگی

بر سر خود ریزم از حسرت غبار خویشتنبهادر یگانه

***

کار جنون ما به تماشا کشیده است

یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنیفروغی بسطامی

***

از بزم طرب باده گساران همه رفتند

از کوی جنون سلسله داران همه رفتند

نه کوه کن بی سر و پا ماند نه مجنون

ما با که نشستیم که یاران همه رفتندغزالی شهدی

***

باز اگر راحت جانی بود افسانه تست

بازهم عقل، کسی رااست که دیوانه تستعماد خراسانی

جائی نه که گیرد دل دیوانه قراری

ویران شود این شهر که ویرانه نداردمجمر اصفهانی

***

ای همچو پری از من دیوانه رمیدی

صد بار مرا دیده و گوئی که ندیدیهلالی جفتائی

شعر دیوانگی

جنون را گر به عالم حاصلی بود

به دست ما و مجنون هم دلی بودقطره اصفهانی

***

من از دل و دل از من دیوانه گریزان

دیوانه ندیدیم ز دیوانه گریزددولتشاه قاجار

***

ای عقل اگر دیوانه ای زنجیر گیسویش نگر

ای عشق اگر شوریده‌ای در چشم‌ جادویش نگربهادر یگانه

***

یا رب آن سوز فکن در دل دیوانه ما

که کلیم آید و آتش برد از خانة ماباقر خرده

***

یاد آن شب که به دیوانگیم قهقهه زد

ریخت آن سلسلة زلف چو بر شانه مرااطهری کرمانی

اشعار با واژه دیوانه

با آنکه می از شیشه به پیمانه نکردی

در بزم، کسی نیست که دیوانه نکردیفروغی بسطامی

***

دیوانگی است چارة دل چون گرفته شد

این قفل با کلید دگر وا نمی شودصائب تبریزی

ز هوشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد

دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی داردزنی بنام آقا بیگم

***

تا سرزلف تو شد سلسله جنیان جنون

کس ندیدم به همه شهر که دیوانه نبودفروغی بسطامی

***

ای خواجه که روز و شب پی سیم وزری

دنیا طلبانه هر طرف در به دری

گنجت به پسر رسد عذابش بر تو

بالله که ز دیوانه تو دیوانه تریمهدی سهیلی

***

همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع

قصّه ما دو سه دیوانه دراز است هنوزعماد خراسانی

شعر زیبا با موضوع دیوانه

از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن

گر به از مجنون نباشم باز عاقل کن مراصائب تبریزی

***

اگر سودای لیلی برسرت افتاده مجنون شو

که هر شهری به صحرای جنون دروازده داردمجذوب تبریزی

***

گر نمی چینم گل شادی خوشم با خار غم

زآنکه من دیوانه ام گل را نمی دانم زخاربابا فغانی شیرازی

من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه؟

صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانهمولوی

***

عاقل مباش تا غم دیوانگان خوری

دیوانه باش تا غم تو عاقلان خورندشجاع کاشی

***

کجا در بزم او جای چو من دیوانه‌ای باشد

مقام همچو من دیوانه ای ویرانه ای باشدوحشی بافقی

***

هوسی کرده‌ام امروز که دیوانه شوم

دست دل گیرم و از خانه به ویرانه شومنشاط اصفهانی

***

دلم دیوانه شد دیوانه شد دیوانه دیوانه

دگر از خویشتن بیگانه‌ام بیگانه بیگانهعماد خراسانی

***

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو

واندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شومولوی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا