متن و جملات

متن غمگین در مورد پیر شدن پدر و مادر و جملات احساسی خاص درباره والدین

متن و جملات غمگین و خاص در مورد پیر شدن پدر و مادر

پدر و مادر بالاترین نعمت های زندگی می باشند که به مرور زمان آنها نیز پیر می شوند و در دوران پیری از لحاظ روحی و جسمی نیاز بیشتری به فرزندان خود پیدا می کنند. در این بخش متن و جملات غمگین در مورد پیر شدن پدر و مادر و جمتن های احساسی در مورد والدین را گردآوری کرده ایم.

اگر ۴ تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما ۵ نفر باشید ، کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید مطمئنا مادر است . . .

***

آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن . . .وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن . . .وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن . . .به سلامتی همه مادرای دنیا . . .

***

خوشبختی یعنی اینکه پدر و مادر پیری داری که با اینکه خسته از همه چیز هستند، اما با این حال باز هم تلاش می کنند که لبخند را به لبانت بیاورند.

***

پیر شدن پدر و مادر را هر کسی نمی بیند. برخی پدر و مادرشان را در اوج جوانی آنها از دست می دهند. اگر پدر و مادر پیری دارید، قدر آنها را بدانید. آنها دو فرشته ی زمینی هستند. خداوند آنها را آفرید که زمین بدون فرشته نباشد. آنها لیاقت بهترین ها را دارند و اگر ذره ای به خاطر شما برنجند، بدانید که بدترین ظلم را در حق خود کرده اید. چرا که به محض اینکه از دستشان بدهید، متوجه ظلم هایتان خواهید شد و آن زمان برای جبران کردن خیلی دیر است.

***

میدونی بزرگترین درد دنیا چیه؟

اونای که تا دیروز بزرگترین پناهگاه و درمون دردهات بودن

امروز، توی روزگار پیری اگه تنها بمونن درد میکشن.

اون‌ها پدر و مادرن… تو رو خدا مواظبشون باشین…

***

جملات خاص در مورد پدر و مادر پیر

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن ، کوچک و کوچک تر میشود . . .ولی پدر . . .یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ، خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست . فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد . . .بیایید قدردان باشیم . . .به سلامتی پدر و مادرها

***

اگر تمام حلزونهای عالم دست به دست هم بدهند تا به چین رنج هایت سفر کنند؛باز هم کاری از پیش نخواهند برد ، گیرم عصاره شفابخش هم داشته باشند.چین و چروک رنجهایت را مرهمی نیامده مادر …

سلامتیه اون پسری که . . .۱۰ سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .۲۰ سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .۳۰ سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه . . .باباش گفت چرا گریه میکنی ؟گفت : آخه اونوقتا دستت نمیلرزید . . .

***

پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !

***

مادر تنها کسی است که میتوان “ دوستت دارم ”هایش را باور کرد ، حتی اگر نگوید . . .

***

متن ادبی در مورد پدر و مادر عزیز

مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوریمادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسیمادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد !مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن . . .

***

پدر جان!

ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی‌بینمت؛

ببخش تمام نادانی‌ها و نفهمی‌ها و کج‌فهمی‌هایم را.

اعتراض‌ها و درشتی‌هایم را

و هر آنچه را که آزارت داد.

***

تو ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ”تو ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ”تو ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”تو ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”تو ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ”تو ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ”تو ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ”تو هفتاد سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن . . .بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم . . .از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست . . .

***

به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن ، ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !

***

متن و عکس نوشته درباره پدر و مادر

دست پر مهر مادر تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد ، از تمام دستها بلند تر است . . .

***

سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ ، نه ترس ، سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم . . .

***

پدرم/مادرم

میخواهم با اشکهایم گلی بپرورم به رنگ خون دل و به قامت هزاران دریغ و آه و در روز تولدت بر مزارت گذارم …

پدرم/مادرم

در این روز آهم را بنگر و دریغم را شاهد باش ،

هنوز باور ندارم که تو رفته ای ؛ هنوز دست احساس تو را حس میکنم چون تو زنده ای …

***

پدر و پسر داشتن صحبت میکردن . . .پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟پسر میگه : من !پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟؟ !پسر میگه : بازم من شیرم !پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟پسر میگه : بابا تو شیری !پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . .به سلامتی هرچی پدره . . .

***

مادر پیر شده و آشپزخانه از تنها شدن نگران است …یقه پیراهن پدر هراسان به آخرین دکمه های بسته شده با دست او خیره شده اند …فرشته مو سفید خانه مان کوله بارش را بسته …امروز برایم خاطره اولین روز مدرسه ام را گفت که وقتی وارد کلاس شدم و او میرفت گریه میکردم …خواستم بگویم آخر مهربان آن روز زجه هایم برای چهار ساعت ندیدنت بود ولی یک عمر ندیدنت را چه کنم ؟؟؟ اما نگفتم …

***

خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد . . .

***

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره

میفهمی پیر شده !وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه . . .و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش

***

بهشت از آن مادران است در حالی که به جز پرستاری و نگهداری از فرزندان ، هیچ حق دیگری نسبت به آتها ندارند و برای بیشتر چیزها اجازه ی بابا لازم است !!!!!

***

( قند ) خون مادر بالاست ، دلش اما همیشه ( شور ) می زند برای ما . . .اشکهای مادر ، مروارید شده است در صدف چشمانش

دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید !حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد !دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش . . .

***

شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان . . .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا