متن و جملات

متن ویژه ضربت خوردن حضرت علی (ع) ~ اشعار سوزناک شهادت امام علی علیه السلام

جملات شهادت و ضربت خوردن حضرت علی (ع)

جملات مذهبی و غمگین ویژه ضربت خوردن حضرت علی (ع) و تسلیت شهادت آن حضرت در شب بیست و یکم را در این بخش از گلستان فان گردآوری کرده ایم. امیدواریم که در این شب خداوند متعال دعا و نیایش های شما را مورد قبول حل قرار داده و از این طریق اعمال نیک شما مورد قبول حق واقع شود.

فهرست موضوعات این مطلب

جملات شهادت و ضربت خوردن حضرت علی (ع)اشعار غمگین شهادت حضرت علیمتن کوتاه برای تسلیت شهادت امام علیشعر تسلیت شهادت حضرت علی

باز امشب عشق تنها می شود / زخم سهم فرق مولا می شودآفتاب عشق گلگون می شود / سینه ی سجاده پرخون می شودپشت نخل آرزو خم می شود / داغ حسرت سهم آدم می شودجاده می ماند غریب و بی سوار / ذوالفقار عدل می گیرد غبارشهادت مولا امیر المؤمنین تسلیت باد.

در آن شب قدری که قدرش را نمی دید

دست شقاوت تیغه ای از کینه ها داشت

در سجده افتاد آفتاب و ذکر می گفت

در زیر لب فزت برب الکعبه را داشت

شهادت امام علی (ع) تسلیت باد

کوفه امشب التهاب محشر است / کوفه امشب کربلایی دیگر استجبرئیل آوای غم سر داده است / در فلک شوری دگر افتاده استتیر غصه بر دل زارم نشست / تیغ دشمن فرق مولایم شکستقلب مجنون سوی صحرا می رود / حیدر-ع امشب سوی زهرا میرود . . .

ای تیغ همیشه بی خبر می‌آیی

یک روز به شکل میخ در می‌آیی

امروز تو شمشیری و فردا قطعاً

در قالب یک تیر سه پر می‌آیی

یا علی، التماس دعا

شنیدم عاشقی مستانه میگفت:اگر آتش به زیر پوست داری / نسوز گر علی را دوست داری، چشم ما و عنایت حیدر، دست ما و کرامت جیدر، یاعلی

ناله کن اى دل به عزاى على / گریه کن اى دیده براى علىکعبه ز کف داده چو مولود خویش / گشته سیه پوش عزاى علىماه دگر در دل شب نشنود / صوت مناجات و دعاى علىواى امیر دو سرا کشته شد / خانه غم گشته،سراى علىشهادت مولای مظلوم عدالت ، تسلیت و تعزیت

اشعار غمگین شهادت حضرت علی

باز امشب عشق تنها می شود / زخم سهم فرق مولا می شودآفتاب عشق گلگون می شود / سینه ی سجاده پرخون می شودپشت نخل آرزو خم می شود / داغ حسرت سهم آدم می شودجاده می ماند غریب و بی سوار / ذوالفقار عدل می گیرد غبارشهادت مولا امیر المؤمنین تسلیت باد.

سحر سجاده ات را چون گشودی

و با معبود خود خلوت نمودی

و خواندی خالقت را عاشقانه

و اشکی هدیه کردی دانه دانه

تو را جان علی مارا دعا کن

دعا بر عبد ناچیز خدا کن

خون جبین به گلشن حسنش گلاب شد

چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد

از خون او به دامن محراب، نقش بست

بر این شهید، ظلم و ظلم بی‌حساب شد

شهادت مولا امیر المؤمنین تسلیت باد

ای کاش علی شویمو عالی باشیمهم سفره کاسه سفالی باشیمچون سکه به دستکودکی برق زنیمنان آورسفره های‌ خالی باشیم

شهادت مولا علی «ع» تسلیت باد

دیشب فلک دیدی چه خاکی بر سرم کردیک بار دیگر رخت ماتم در برم کرددیشب که اشهد گفتنت ذکر لبت بودامن یجیب ورد لبان زینبت بود

متن کوتاه برای تسلیت شهادت امام علی

چون نامه ی جرم ما به هم پیچیدند / بردند به دیوان عمل سنجیدندبیش از همگان گناه ما بود ولی / ما را به محبت علی (ع) بخشیدند

شب قدر آمده تا ساکنِ میخانه شویم

به جز اربابِ خرد با همه بیگانه شویم

تا سحر ناله ی الغوث و دعا سر بدهیم

کاینچنین عاشق و دلداده یِ دیوانه شویم

یا رب ز تو امشب عطا می طلبم / هشیاری و بخشش خطا می طلبممقبولی روزه و نماز و طاعات / از درگه لطفت به دعا مطالبم

زهر روی تیغ بی تابی می کند و خون برای محراباز قبله می آیی و به سوی قبله می رویپس از تو در زمین، این یتیم دردآلودحکایتِ بی کسی است یا علی!

ای کاش علی شویم وعالی باشیم / هم سفره ی کاسه سفالی باشیمچون سکه به دست کودکی برق زنیم / نان آور سفره های خالی باشیمیا علی ، التماس دعا

مسجد کوفه خموش است

بانگ واویلا به گوش است

در نماز و به وقت عبادت

مرتضی شد شهید. عدالت

تسلیت یا حسن یا حسین جان

شهادت حضرت علی «ع» تسلیت باد

دانی ز چه رو دیده ما می گرید

در ماتم شاه اولیا می گرید

تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست

عیسی به فلک از این عزا میگرید

شعر تسلیت شهادت حضرت علی

دیگر صدای هق هق مولا نمی آید

شب بغض کرده، عابرِ تنها نمی آید

طفلِ یتیمی با تاثر پشتِ هم می گفت

مادر چرا آن مهربان بابا نمی آید!

شهادت مولا امیر المؤمنین تسلیت باد

ز ليلايي شنيدم يا علي گفت

به مجنون چون رسيدم يا علي گفت

مگر اين وادي دارالجنون است

كه هر ديوانه ديدم يا علي گفت

یک عمر تماشای دری خون آلود

یاد آوری حادثه ای سرخ و کبود

کم کم به علی بال پریدن میداد

ای تیغ نیازی به حضور تو نبود

دیگر برایم دلخوشی معنا نداردوقتی تو را بابای من دنیا نداردرفتی یتیم بی قرار شهر کوفهحس کرد تازه طفلکی بابا ندارد

مناجات علي از سوي نخلستان نمي آيد

صداي دلنشين شاه انس و جان نمي آيد

بجاي صوت قرآن چون شده كز خانه حيدر

نوايي جز صداي ناله و فغان نمي آيد

شام قدرو شام قتل مرتضی شد

زین مصیبت خون به قلب مصطفی شد

ای خدا حق رسول الله ادا شد

غرق در خون اهل عالم مرتضی شد

که دیده در دل محراب پیکری خونین؟

میان شور و شرر سجده با سری خونین

برای وسعت هفت آسمان تداعی شد

دوباره قصه پرواز با پری خونین

فرا رسیدن ایام سوگواری امیرالمومنین امام علی (ع) تسلیت باد

محراب مسجد لاله‌گون شد امشب

فرق امامت غرق خون شد امشب

منادی زد صدا

کشته شد مرتضی

شب آخره علی داره ، می بره غریب و تنها

برا یتیمای کوفه ، توی کیسه نون و خرما

مرد غریبه ی این دنیا، شبا رو تا صب بیداره

آروم نمی گیره چشماش، بارونیه و میباره

چاه کوفه هم با خبره

سی ساله علی خون جگره

به آسمونا خیره شده

میگه دیگه وقت سفره

آی خدا ، چقده غریبه حیدر

دم اذونه داره میره، تا که می رسه پشت در

تازه میشه داغ حیدر ، یاد گل یاس پرپر

قدم می ذاره توی کوچه ، دوباره دلش خون میشه

از کوچه داره تو ذهنش، خاطره ی بد همیشه

میگه به دل آذر میزدن

به پر کبوتر میزدن

پیش چش من همسرمو

بین دیوار و در میزدن

آی خدا ، چقده غریبه حیدر

آسمونیا چه بی تابن، با نماز مولای دین

از خون سر علی حالا، شده روی مولا رنگین

فرق علی تا ابرو واشد، تو عرش خدا غوغا شد

دوباره غریبی سهمه، دل زینب کبرا شد

زینب و غریبی دوباره

روز خوش و خوبی نداره

از سر شکافته بخدا

خون دل حیدر می باره

یا

دل زینبش بیقراره

روز خوش و خوبی نداره

یه روزی میاد با لباسه

اسیری به کوفه دوباره

داره می بینه روضه ها رو

می بینه غم مرتضا رو

با سر شکافته می بینه

سرای روی نیزه هارو

شاعر:حسین رحمانی

بگیر ای مرگ عالم را در آغوش

که از فرق علی خون میزند جوش

متاب ای مه متاب ای مه که امشب

چراغ عمر مولا گشته خاموش

به جز سجّاده و محراب خونین

به هر جا بنگرم باشد سیه پوش

در و دیوار مسجد را مشوئید

مبادا تا شود این خون فراموش

چه سان باور کنم مرگ علی را

گمانم باز مولا رفته از هوش

سزای آن همه خوبی همین بود

که خون در سجده ریزد از سر و روش

کجا رفت آن که رنج عالمی را

چو قوت مستمندان برد بر دوش

صدای واعلیا واعلیا

رسد امشب زهر ویرانه بر گوش

چو اطفال یتیم کوفه (میثم)

گرفته زانوی ماتم در آغوش

مرثیه خوانم با دلی محزون

محرابِ مسجد شد دریای خون

دلها به غربت نشسته شد

فرقِ عدالت شکسته شد

آه و واویلا واغربتا…

دل از این ماتم در غم نشیند

وای اگر زینب او را ببیند

از سر تا به پایَش خون شده

عالَم زین عزا محزون شده

آه و واویلا واغربتا…

زینب در کوفه بابا را دیده

روزی هم بیند سرِ بریده

رأسِ پر نورِ خونِ خدا

قرآن میخواند بر نیزه ها

آه و واویلا واغربتا…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا