
غزل شماره ۲۶ از غزلیات سعدی را در گلستان فان بخوانید. غزلیات سعدی شامل مضامین متنوعی است، از عشق و زیبایی تا اندیشههای فلسفی و اجتماعی. این تنوع باعث میشود که هر خوانندهای با توجه به سلیقه و نیاز خود بتواند از اشعار او بهرهمند شود. همچنین غزل شماره ۲۷ از غزلیات سعدی؛ ماهرویا! روی خوب از من متاب را در سایت گلستان فان بخوانید.
غزل شماره ۲۶
ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفتهٔ روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حِلِّه به کوفه میرود آب
ای سخت کمان سست پیمان
این بود وفای عهد اصحاب
خار است به زیر پهلوانم
بی روی تو خوابگاه سنجاب
ای دیدهٔ عاشقان به رویت
چون روی مجاوران به محراب
من تن به قضای عشق دادم
پیرانهسر آمدم به کُتّاب
زهر از کف دست نازنینان
در حلق چنان رود که جُلّاب
دیوانهٔ کوی خوبرویان
دردش نکند جفای بواب
سعدی نتوان به هیچ کشتن
اِلّا به فراق روی احباب
تفسیر این شعر
این شعر از سعدی، شاعر بزرگ ایرانی، به بیان احساسات عمیق و دردهای عاشقانه میپردازد. حالا بیایید با زبان سادهتر و توضیحات مناسب، آن را بررسی کنیم:
1. ما را همه شب نمیبرد خواب / ای خفتهٔ روزگار دریاب:
• شاعر میگوید که او و دیگران در طول شب خوابشان نمیبرد و از “روزگار” میخواهد که متوجه درد و رنج آنها باشد.
2. در بادیه تشنگان بمردند / وز حِلِّه به کوفه میرود آب:
• در اینجا به تشنگی و مرگ افرادی در بیابان اشاره میشود. همچنین، آب از حِلّه (محل) به کوفه میرود، که ممکن است به بیعدالتی یا کمبود منابع اشاره داشته باشد.
3. ای سخت کمان سست پیمان / این بود وفای عهد اصحاب:
• شاعر به کسی یا چیزی اشاره میکند که در سختیها وفادار نبوده و پیمان خود را شکسته است. اینجا به وفاداری دوستان اشاره دارد.
4. خار است به زیر پهلوانم / بی روی تو خوابگاه سنجاب:
• شاعر احساس میکند که در غیاب معشوقش زندگی برایش سخت و دردناک است. او حتی خوابگاه سنجاب را هم بیمعنی میداند.
5. ای دیدهٔ عاشقان به رویت / چون روی مجاوران به محراب:
• او به زیبایی معشوقش اشاره میکند و میگوید چشمان عاشقان به روی او مانند مجاورانی است که در کنار محراب عبادت میکنند.
6. من تن به قضای عشق دادم / پیرانهسر آمدم به کُتّاب:
• شاعر میگوید که او تسلیم سرنوشت عشق خود شده و حتی با وجود سن بالا، هنوز در جستجوی عشق است.
7. زهر از کف دست نازنینان / در حلق چنان رود که جُلّاب:
• اینجا شاعر به عشق و درد آن اشاره میکند. زهر به معنای درد عشق است که بر جان او تأثیر میگذارد.
8. دیوانهٔ کوی خوبرویان / دردش نکند جفای بواب:
• شاعر خود را دیوانهای میداند که در کوی معشوقان زندگی میکند و از ظلم و بیرحمی دیگران (بواب) آسیب نمیبیند.
9. سعدی نتوان به هیچ کشتن / اِلّا به فراق روی احباب:
• در پایان، سعدی میگوید که هیچ چیز نمیتواند او را بکشد جز دوری از چهرهی عزیزانش.
به طور کلی، این شعر درباره عشق، درد فراق، وفاداری و احساسات عمیق انسانی است. سعدی با زبانی زیبا و تصویرسازیهای قوی، احساسات عاشقانه و رنجهای ناشی از آن را بیان کرده است.