
شعر شماره ۷ از مجموعه اشعار سهراب سپهری را در گلستان فان بخوانید. سپهری در اشعارش به روابط انسانی، عشق و دوستی اهمیت میدهد. او به بررسی احساسات انسانی و چالشهای زندگی میپردازد. همچنین شعر شماره ۸ از مجموعه اشعار سهراب سپهری؛ شب را نوشیده ام و بر این شاخه های شکسته می گریم را در سایت گلستان فان بخوانید.
شعر شماره ۷
رنگی کنار شب
بی حرف مرده است
مرغی سیاه آمده از راه های دور
می خواند از بلندی بام شب شکست
سرمست فتح آمده از راه
این مرغ غم پرست
در این
شکست رنگ
از هم گسسته رشته ی هر آهنگ
تنها صدای مرغک بی باک
گوش سکوت ساده می آراید
با گوشوار پژواک
مرغ سیاه آمده از راههای دور
بنشسته روی بام بلند شب شکست
چون سنگ ‚ بی تکان
لغزانده چشم را
بر شکل های در هم پندارش
خوابی شگفت می دهد
آزارش
گلهای رنگ سرزده از خاک های شب
در جاده ای عطر
پای نسیم مانده ز رفتار
هر دم پی فریبی این مرغ غم پرست
نقشی کشد به یاری منقار
بندی گسسته است
خوابی شکسته است
رویای سرزمین
افسانه شکفتن گلهای رنگ را
از یاد برده است
بی حرف
باید از خم این ره عبور کرد
رنگی کنار این شب بی مرز مرده است
تفسیر این شعر
این شعر به زیبایی و عمق احساسات انسانی میپردازد و تصاویری از شب، غم، و زیباییهای پنهان را به تصویر میکشد. در ادامه، متن شعر را به زبان ساده توضیح میدهم:
توضیحات:
1. رنگی کنار شب بی حرف مرده است:
شاعر به شب اشاره میکند که رنگ و زندگیاش خاموش و بیصدا شده است.
2. مرغی سیاه آمده از راههای دور:
یک مرغ سیاه که نماد غم و اندوه است، از جایی دور به اینجا آمده است.
3. میخواند از بلندی بام شب شکست:
این مرغ بر روی بام نشسته و آواز میخواند، اما صدایش حاکی از شکست و ناامیدی است.
4. سرمست فتح آمده از راه:
شاید این جمله به این معنا باشد که این مرغ با خود امید و پیروزیای را به ارمغان آورده، هرچند که در حال حاضر غمگین است.
5. این مرغ غم پرست:
شاعر به این مرغ به عنوان موجودی اشاره میکند که غم را دوست دارد و با آن زندگی میکند.
6. در این شکست رنگ:
شاعر از وضعیتی صحبت میکند که در آن رنگها و زیباییها به هم ریختهاند.
7. از هم گسسته رشتهی هر آهنگ:
همه چیز به هم ریخته و هیچ آهنگی وجود ندارد که بتواند این وضعیت را توصیف کند.
8. تنها صدای مرغک بیباک:
تنها صدای این مرغ است که در سکوت شب شنیده میشود.
9. گوش سکوت ساده میآراید:
سکوت شب به آرامی صدای مرغ را میشنود.
10. با گوشوار پژواک:
صدای مرغ در فضا پژواک پیدا میکند.
11. مرغ سیاه آمده از راههای دور:
دوباره به همان مرغ سیاه اشاره میشود که بر بام نشسته است.
12. چون سنگ، بیتکان:
این مرغ بیحرکت و ساکن است، مانند سنگ.
13. لغزانده چشم را بر شکلهای در هم پندارش:
شاعر به تصورات و خیالات خود اشاره میکند که در ذهنش شکل میگیرد.
14. خوابی شگفت میدهد آزارش:
خوابهای عجیب و غریبی برای او ایجاد میشود که او را آزار میدهد.
15. گلهای رنگ سرزده از خاکهای شب:
گلهایی که در تاریکی شب رشد کردهاند و رنگهای زیبایی دارند.
16. در جادهای عطر پای نسیم مانده ز رفتار:
عطر گلها در جادهای پخش شده و نسیم آن را حمل میکند.
17. هر دم پی فریبی این مرغ غم پرست:
این مرغ همیشه در جستجوی فریب یا امیدی جدید است.
18. نقشی کشد به یاری منقار:
مرغ با منقار خود نقشی را بر روی زمین میکشد.
19. بندی گسسته است، خوابی شکسته است:
همه چیز دچار شکست و از هم گسیختگی است.
20. رویای سرزمین افسانه شکفتن گلهای رنگ را از یاد برده است:
رویای زیباییها و گلهای رنگارنگ فراموش شده است.
21. بی حرف باید از خم این ره عبور کرد:
شاعر بیان میکند که باید بیصدا از این مسیر سخت عبور کرد.
22. رنگی کنار این شب بی مرز مرده است:
در انتها، شاعر تأکید میکند که رنگ و زندگی در کنار این شب بیپایان مردهاند.
در کل، شعر به احساسات عمیق غم، ناامیدی و همچنین زیباییهای پنهان در زندگی اشاره دارد و تصویری از یک شب تاریک و سکوت را به تصویر میکشد.