
زیباترین متن ها و جملات برای نامه عاشقانه را در این بخش گلستان فان گردآوری کرده ایم که دارای مضامین احساسی و رمانتیک زیبایی می باشند و امیدواریم که مورد توجه شما قرار بگیرد.
نامه عاشقانه زیبا برای عشق قدیمی
من و تو دوستان قدیمی و جدایی ناپذیری هستیم که خیلی به هم شبیه هستیم و مثل هم فکرمی کنیم،ما آنقدر یکدیگر را می شناسیم که از فاصله های دور ذهن یکدیگر را می خوانیم.
با گذشت زمان حتی یک لحظه برای من تکراری و خسته کننده نشده ای، آیا اینگونه برای تو هم نیست.
هنوز بهترین زمانی که یکدیگر را ملاقات کردیم یادم نرفته است، که مثل دیگر عاشقان تپش قلبی را تجربه نکردم. من تو را سال ها پیش دیده بودم حتی از الان هم برایم واضح تر و رساتر بودی.
تو هنوز هم برای من جذابی و الهام بخشی تو هنوز تنها کسی هستی که بر من تاثیرگذاری، تنها یک دلیل در این هستی زیبا برای من وجود دارد و آن تویی..
دوستت دارم
***
نامه احساسی کوتاه و زیبا برای همسر
هنوز در رختخوابم، یاری بیرون آمدن از تخت را در وجودم نمی یابم، مرا بی تو هیچ است، امروز و دیروز و فردا را بی تو خواستن خیلی سخت است. دریاب مرا که من بی تو و تو بی من خسته و رنجوریم.
رنجش را، غصه را ، اندوه را اکنون به وقت جوانی نمی خواهم، گر چه سخت است ، زیبا رویی چون تو را طلب کردن. در آینه نگاهی می کنم اما هیچ چیز نمی بابم، در آسمان نگاه می کنم، باز هم چیزی نمی بینم، در باغچه محبت مادرم نگاه می کنم، حسرت های زنی را می بینم که چون حسرت های تو یک دنیا حرف در دل دارند.
افسوس و پشیمانی مرا بپذیر نگذار بی تو همانند شب تنهایی شمع آب شوم ، دور شوم و دیگر نباشم.مرا تنها آرزوی توست
ای مجبوب زیبای من
***
نامه عاشقانه برای همسر عزیزم
هیچ دختری در ذهن من به اندازه تو در ذهنم اینقدر زیبا ترسیم نشده بود،در این بیاان خشک بدون شکوفه گل رز، بدون خنده تو بدون چهره معصومانه تو برای من همانند زهری است که در یک قدمی مرا چاره ای جز نوشیدن نیست.
آیا خوابم یا بیدارم در یک رویای تاریک پر زحمت تنها باید خودم را به دستان مهربان تو برسانم.
ای سرنوشت من مرا دریاب، با من بمان ، از برزخ رویاهای تاریک نجاتم بده، نگذار حسرت نداشتن او مرا همانند شمع هجران آب کند.
تقدیم با عشق
***
نامه عاشقانه تقدیم به عشقم
چشمانم به شدت وجود پر مهر تو را در کنار خود می خواهند، آنقدر دلتنگی قلبم را فشرده که البته تو متوجه این دلتنگی نخواهی بود، این فراق را تنها خودم کشیدم و خودم می دانم که چه ضربت های بر تن و جانم فرود آمد.
چگونه زیبای شگفت انگیز تو را برای همیشه از مقابل چشمانم فراموش کنم، چگونه این امر بر عاشقی چون من ممکن است.
و دیگر کجا اینچنین عشق پاک و بی ریای تو را را پیدا کنم که این دگر بار پیش نخواهد آمد.مرا بار دگر فرصتی فرما تا بتوانم جبران خطاهای نابخشوده کنم.
با تو هستم همیشه
***
نامه رمانتیک و احساسی برای همسر مهربان و عزیزم
همسر مهربان و عزیزم،نمی دانم از کجا شروع کنم، چون خیلی نمی توانم احساساتم را با کلمات بیان کنم اما می دانم که می خواهم بدانی چقدر دوستت دارم. می دانم که اغلب نمی گویم دوستت دارم، اما باور کن که من تو را از ته قلبم دوست دارم.
من خیلی خوش شانس هستم که تو را در این دنیا پیدا کرده ام.
تو مانند چراغ روشنایی هستی که تاریک ترین مسیر زندگی من را روشن می کند. تو مانند یک فرشته ی نگهبان هستی که همیشه در کنارم هست تا مرا راهنمایی کند و از من محافظت کند.
تو دلسوزترین، دوست داشتنی ترین و مهربان ترین انسانی هستی که در کل زندگی ام دیده ام. لبخند تو همیشه قلب من را گرم می کند و به روح من احساس خوشبختی می دهد.
عزیزم، فقط می خواهم بدانی که من همیشه تو را گرامی خواهم داشت و به تو احترام می گذارم. تا آخرین روز زندگی ام کنارت می مانم و دوستت خواهم داشت. هیچ چیز نمی تواند قلب من را از تپیدن برای تو باز دارد، هیچ چیز نمی تواند خاطرات گران بهایی را که با هم ساخته ایم از بین ببرد. هیچ چیز.
در این زندگی و زندگی بعدی، روح من در کنار روح تو خواهد بود، ما در پیوندی ناگسستنی گره خورده ایم که هیچ چیزی نمی تواند آن را از هم جدا کند.
این چیزی بیش از یک نامه عاشقانه است، عزیزدلم!
قلب من تا ابد مال توست.
***
نامه تقدیم به عشقم
عزیز من،
هربار که با خودم تنها هستم، به چیز های شیرین زیادی فکر می کنم تا به تو بگویم اما وقتی با تو هستم از گفتن همه ی آن ها ناتوان می شوم.
این برای من ناراحت کننده است، بنابراین اکنون می خواهم افکارم را با این نامه به تو بگویم و این هدیه ی ویژه را از قلب و روحم به تو تقدیم می کنم.
من تو را بیش تر از هر چیزی در این دنیا دوست دارم. من به تو مثل هوایی که تنفس می کنم احتیاج دارم. من به تو مثل همه موجودات زنده ای که به آب احتیاج دارند، احتیاج دارم.
همانطور که یک کودک به مادر و پدرش احتیاج دارد… من به تو خیلی احتیاج دارم، عزیزم!
من تو را دوست دارم و دوست دارم خواهم داشت زیرا احساسات من نسبت به تو هرگز از بین نمی رود. عشق من جاودانه است، تا آخرین نفس من
من با تمام وجود و هر بار که قلبم می زند اعتراف می کنم که به تو احتیاج دارم. من روز به روز به تو احتیاج بیشتری دارم و می دانم که هیچ وقت نمی توانم بدون تو خوشحال باشم.
امروز و همیشه، من به تو احتیاج دارم که کنارم باشی. من بدون تو باید چیکار کنم؟
من به تو مثل سیاره هایی که برای ادامه ی حیات به خورشید نیاز دارند تا یک روز دیگر زندگی کنند، نیاز دارم.
تو زندگی من هستی، همه چیز من!
از ته قلبم دوستت دارم، تقدیم به عشقم
***
متن طولانی برای نامه عاشقانه
دیروز هوای دلم بارانی بود.عجب هوای دلانگیز و عاشقانهای بود.عجب باران پاکی.شدتش به حدی بود که همه غمهای دلم را شست و همه ناامیدیهایم را به امید مبدل کرد؛ و آنقدر زلال بود که میشد در انتهای آن عکس تو را دید.دیروز هوای دلم گرفته بود.برق عشق در آسمانش غوغایی به پا کرده بود که مپرس، شوری که مپرس، شعفی که مپرس.آسمان دلم رنگ خاکستری انتظار داشت.آسمان خاکستری آن بوی آرام نم باران داشت.آسمان دیروز در دلم عاشق شده بود.هرچه نگاهش میکردم عشق از درونش میجوشید و میخروشید و با حسی تازه جاری بود.نمیتوانستم لحظهای چشم برهم گذارم. چون مانند ابرهای گذرای بهاری به سرعت وارد حریمش میشدی بی آنکه از احدی اجازه بخواهی.پلکهایم سنگین و سنگینتر میشد و در آخر دریچه چشمانم به روی جهان بسته شد و باز این تو بودی که در آن آسمان پر هیاهو صدایت گوش جانم را پر کرده بود.آرام به سویم آمدی دستانت را روی صورتم گذاشتی و گفتی راستی پیشه کن و گفتم من هرگز نتوانم چنین کنم.که اگر راستی پیشه کنم بیم آن دارم که از دستم بروی؛ و تو لبخندزنان گفتی من هماینک نیز از دست تو رفتهام.به یک باره چشم باز کردم. ضربان قلبم بالا رفته بود، نفسم به شماره افتاده بود. اما احساس کردم دوباره دنیا درحال چرخش است و مرا باز مدهوش نموده.این بار هرگز نمیخواستم بیدار شوم.هرگزهرگز
***
توصیف تغییری که در من دادی آسان نیست. اگر امروز زندهام، پیش از آن مرده بودم. اما آزاری نمیدیدم از مردگی. به روال معمول ادامه میدادم، مثل یک قطعه سنگ.این نبود که مرا فقط کمی تکان داده باشی، یا واداشته باشی تا چشم کوچک تارم را به دیدن آسمان روشن کنم. نه، این نبود.من ماری خفته بودم. با سیماچه سنگی سیاهی میان صخرههای سیاه، در شکاف سپید زمستان، بی هیچ لذتی، همچون دیگر همسایگانم، در میان میلیونها گونه صیقل خورده که هر لحظه میسوخت و آب میشد.گونههای من از سنگ سیاه بود، فرشتگانی که اشک میریختند بر سرشتهای سختبدل به اشک شدند. اما مرا قانع نکردند… یخ زد آن اشکها. سر هر مردهای کلاهی از یخ داشت و من همچنان خواب بودم، چون انگشت خمیدهای.در ابتدا هوایی بودم رقیق، یا قطراتی حبس شده در شنبم، شفاف، چون اشباح. در میان انبوهی از سنگهای بی شکل. نمیدانستم چه کنم با عشقتابیدم، خرد و کوچک، و خود را گشودم تا سرازیر شوم، چون سیالی، در میان ساقه گیاهان و پنجه پرندگان.فریب نخورده بودم، تو را بی تامل شناختم. سایهای وجود نداشت، سنگ و درخت میدرخشیدند.و انگشت من، چون شیشه شفاف میشد، و من چون شاخه کوچکی جوانه میدادم.بازویی و پایی، بازویی و پایی… از سنگ به ابر، اینگونه بالا میرفتم.با روح دگرگون شدهام اکنون به خدایی میمانم…شناور در فضا، پاک، چون یک تکه یخ.
چه موهبتی من عاشق شدهام!
***
از کجا بیآغازم؟برای گفتن داستانی که نهایت عظمت عشق را جلوهگر کند.داستانی شیرین از عشق که عمرش از دریاها نیز بیشتر است.حقیقتی ساده درباره عشقی که تو به من ارزانی داشتهای.
از کجا بیآغازم؟از اولین سلامات! که معنای جدیدی به جهان تهیام بخشید.که در آن هیچ شعف دیگری نبود.تو به زندگی من قدم نهادی و آن را، چون شهد شیرین کردی؛ و به یک باره قلب مرا پر کردی …از چیزهایی خاص!با آواز فرشتهها، با تصاویری حاصل از اشتیاق و علاقه زیادکه روح مرا با انبوهی از عشق پر کرد.
برای همین هر کجا که باشم تنها نخواهم ماند.به راستی؛ با وجود همراهی تو چه کسی تنها خواهد ماند؟!و هر زمان در جستجوی دستانت باشم آنها در کنار من هستند.
چه مدت ممکن است این عشق دوام یابد؟آیا میتوان آن را چونان ساعات شبانهروز مقیاس زد؟من اینک هیچ نمیدانم؛ همین قدر توانم گفتن که …میدانم به تو نیاز دارم تا زمانی که ستارهها میدرخشند و تو آنجایی.دوستدار تو …
***
زندگیه من
وقت هایی که با خودم تنها هستم افکار شیرینی ذهنم را درگیر می کند تا وقتی دیدمت برایت بگویم اما وقتی
به چشمانت خیره میشم زبانم از گفتن آن ناتوان می شود
و این من را ناراحت می کند، برای همین احساساتم برایت می نویسم و این هدیه را از صمیم قلبم
برایت میفرستم.
من تو را به گونه ای دوست دارم که کلامت از گفتن آن قاصر هستند. تو برای من مانند اکسیژن هستی.
و مانند ماهی که به آب برای حیات نیاز دارد به تو احتیاج دارم
مانند احتیاجی که کودک به مادر دارد به تو احتیاج دارم
من تو را مثل عشق مادر به فرزند دوست دارم و تا آخرین خونی که در رگ دارم به دوست داشتند ادامه خواهم داد
من مثل آب برای گیاه به تو برای ادامه زندگی نیاز دارم. من بدون تو باید چیکار کنم؟
سیاره ها برای ادامه حیاط به زندگی نیاز دارند و من هم به تو
تو همه چیز من هستی و به بودن تو افتخار می کنم
***
زمانه هم تازگی ها بی وفا شده است و میخواهد مارا از هم دور کند.
خورشید هم دیگر سرد شده و گرمایش را از ما دریغ می کند
یک گل مثل خودت زیبا از باغ چیده بودم تا برایت بدهم اما طوفان آن را پر پر کرد
سرنوشت هم رسم نا جوانمردانه برداشته است، جرم من فقط عاشقی است و بس
فرقی نمی کند من در هر جا و هر دنیایی باشم برای تو جان می دهم
تیک تاک ثانیه ها تند تند دارد می گذرد انگار زمین و آسمان بر علیه ما شده اند، از آشوب دل ما خبر ندارند
از صدا و درد سوز ناک دل ما هیچ کس خبر ندارد ،راز خانمان سوزی که در قلب وجود دارد کسی از آن اطلاع ندارد، انگار باید جمع کرد و از این دنیا و مکان دور شد، باید در این دنیا و در این راه سوخت
این لحظه ها را من عاشقانه دوست دارم چون تو لیاقت عشق من را داری .
لحظه مرگم وقتی تو در قلبم هستی چه قدر زیبا و وصف نشدنی است، من با مرگم تنها به آن دنیا قدم نمی گذارم و تو را با خود در قلبم به آن دنیا میبرم
هیچ خطایی از من سر نزده جزء مجنون بودن برای تو ،اسم دیوانگی روی من گذاشتن و از این دنیا جدا کردند!
ای فلک که دور گردونت بر مراد من نرفت بگذار این نامه را از صمیم قلبم برای یکی یکدونه زندگیم بنویسم ، تنها یک کلام ، یک لحظه
***
عزیز ترینم سلام، نمیدانی که چقدر دلتنگت شده ام. دلم به با تو بودن عادت کرده است. دست و شانه ام بی تابی تو را می کند. متوقف شدن دنیا می ارز به یک لحظه خیره شدن در چشمان زیبایت.
این خیابان ها یک قدم زدن دو نفره برای من و تو بدهکار است. رستوران ها دستان ما را در دستان یکدیگر کم دارد. عشق ما باید زبان زد عام و خاص باشد
می خواهم بدانی که آنقدر خوشگل هستی که گاهی گمان میکنم سیمای زیبایت را فرشتگان کشیده اند
می خواهم عشقم به تو را در این دنیا فریاد بزم. میخوام خالصانه دلم را به تو تقدیم کنم و دلت را به دست بیاورم
می خواهم بدانی من همه این ها را در تفکراتم می گذرانم و بیشتر از این ها علاقه به داشتن تو دارم
***
دوستی ما از قدیمی ترین دوستی های این جهان است که جزو جدایی ناپذیر ترین رفاقت ها است که فقط در افسانه ها از آن یاد شده ات. تفکرات ما کاملا شبیه به هم است به طوری که از مسیر های دور هم می توانیم فکر یک دیگر را بخوانیم
تو هیچ وقت برای من تکراری نشده ای و هیچ وقت هم نخواهی شد ، تو اینگونه حسی را نداری ؟.
اولین قرارمان با گذشت مدت های زیاد هنوز فراموش نکرده ام چون جزو بهریتن روز های زندگی من بود، من تو را مدت ها و حتی سال ها پیش دیده بودم اما آن چهره و تبسم زیبای آن روزت هنوز هم که هنوز است جلوی چشمانم قرار دارد
تو تنها فرد تاثیر گذار در زندگی من هستیو تا جای ممکن سعی می کنم از تو الهام بگیرم تنها زیبایی دنیای من فقط تو هستی و تمام
می خواهم بدانی که چه قدر دوستت دارم